یادی از درس بیدل شناسی
دوست عزیز و دانشوری دارم که صفحه یی یا در اصطلاح کامپیوتر وبلاگی دارند http://www.mkkazemi.persianblog.com و درآن مطالب بسیار خوب و آموزنده می نگارند. از جمله موضوعات مفید، شرح ابیات و اشعار ابوالمعانی بیدل است که بسیار خوب می نویسند. از ویژگیهای این دوست فروتنی و بردباری است که آن را می توان هم از نوشته های خودشان و هم از نظرنگاری […]
میوه ها
برگی یاد از سبدی میوه یادها را می توان در هر بابی نوشت آیا تنها در باب استادان، بزرگان و موضوعات بسیار بالا باید نوشت؟ چرا گاهگاه از آنچه در زندگی روزمره اتفاق می افتد و از پیشامدی که چندین خاطره یا دست کم یک یاد و خاطرهء جالب برجای می گذارد چیزی ننویسیم؟ زندگی آمیزه یی از همین چیزهای به […]
شیخ طاهر
خطیب قندهاری ایّها اللاهی عن العهد القــــــدیم— ایهالنّــــاهی عن النهــــج القویـــــم اســـــتمع ما ذا یقول العندلیب — حیث یروی من مقـــالات الحبــــیب مــرحــبا ای بلبل دســــــتان حی — آمده از جـــانــب بــــستـــــان حی یــــا بریــــد الحــیّ اخبرنی بما — قاله فی حقـّــــــــــنا اهـــل الحمـــی هــل رضــوا عنـــّا و مالوا للوفا؟ — ام علی الهجر استمـــــرّوا والجفا مــــرحـــبا ای پیـــــک فرّخ فال ما — مرحبـــا ای مایهء […]
یاد گرامی مادر
عشق پیچان شنبه نخستین روز تعطیل است. از کتابخانه برمی گردم. باز هم راه نوی در پیش می گیرم؛ چون به این شهر نو آمده ام و می خواهم به همه کویها و گذرها آشنا شوم. این است که هر روز از راهی می روم. کوچه خلوت است. یکی دو ماشین اینجا و آنجا ایستاده […]
با استاد محیط طباطبایی در بامیان
جای خالی بوداهای بامیان هرکس را به اندیشه یی فرومی برد. شاید من هم با بسیاری از آن اندیشه های اندوهبار انباز باشم؛ اما من خود اندیشه یی مخصوص به خود در این سخن دارم. یاد روزهایی شیرین که در دامن ان کوهپایه ها با استادی بزرگ سر شد و داستان آن روزها را در اینجا می خوانید. […]
کُشکَکی، استادی که مرا به مطبوعات آورد
آنچه از دوستان و استادان می نویسم، زندگی نامه نیست. یادهایی است ار یک نسل پیش و از کسانی که بر گردن ما حقی دارند. حق استادی یا حق دوستی. و به این امید می نویسم که چنین مطالبی جوانان را با گوشه هایی از فرهنگ و رفتار انسانهای روزگارجوانی نویسنده آشنا سازد. ************************************************************* سال ۱۳۴۴ خورشیدی بود. سال اول فاکولتهء […]
مطالعات کودکی
آنچه در کودکی و نوجوانی می خواندیم چند روز از امتحانات سال اول فاکولتهء ادبیات ( سال ۱۳۴۴ خورشیدی) می گذشت و من به دلایلی نگران نتایج امتحان برخی از مضامین بودم. یکی از آن مضامین مرا بیش از همه نگران می داشت و آن “اساسات تاریخ” بود. هیچ تردیدی نداشتم که در این مضمون […]
مریــم ِ مســــــلمان
به امید شادی روح مادرم، مریم منشی زاده بامداد امروز در صفحۀ اول روزنامۀ شهر ما، اتاوا سیتیزن، مطلبی با عنوان بالا چاپ شده بود که خوشم آمد. دیدم در روزگاری که برخی به دشمن تراشی و نفرت آفرینی می پردازند کسانی هم هستند که در اندیشه الفت آفرینی و پیوندگری اند. چون مطلب برای […]
شَنکَر، دانشمندی سالخورده در خدمت خـُردسالان هند
در سال ۱۳۵۹ خورشیدی سفری به دهلی، پایتخت هند، داشتم. این سفر که یک مأموریت علمی – آموزشی بود، بوک ورکشاپ (کارآموزی کتاب) نام داشت. نگارنده در آن هنگام مدیر مجله اختصاصی کتاب، وابسته به کتابخانهء عامّـه(ملـّی) افغانستان بود. در این سفر که بسیار کوتاه بود برای ما که پنج نفر از پنج کشور آسیایی بودیم، برنامۀ فشرده و مفیدی ساخته […]
خانلری ۲۰ ساله و بزرگمهر سپیدموی
سال ۱۳۴۵ خورشیدی بود و ما سال دوم رشتۀ زبان و ادبیات دری را در پوهنتون (دانشگاه) کابل می گذراندیم. از رخدادهای فرخنده و به یاد ماندنی آن سال سمینار ترجمه بود که از ۳۰ خُرداد(جوزا) تا ۴ تیر(سرطان) در تالار کتابخانۀ دانشگاه برگزار شد و گروهی از ورزیده ترین دانشوران و زباندانان کشورهای دوست […]